رصد فضای مجازی در خصوص مواضع آقای برهم صالح

از مهم ترین دلایل پافشاری برهم صالح بر موضع گیری های خود در راستای نزدیک شدن به طرح آمریکایی و تلاش در راستای ارائه ی طرح انتخاباتی و قانون جدید انتخابات می توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱ ـ وی با توجه به جایگاهش، از سوی دولت آمریکا مکلف شده است که قانون اساسی عراق را تغییر دهد. چرا که آمریکا قانون انتخابات و بسیاری از مواد قانون اساسی را به نفع خود نمی بیند و آن را عامل اصلی احتکار قدرت به دست احزاب اسلامی می داند. قانون فعلی به آمریکا اجازه نمی دهد که قدرت را به جریانهای لیبرال و سکولار برساند و این مسأله در انتخابات سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ کاملا مشخص و روشن بود. چرا که این احزاب ضعیف می باشند و قانون (سانت لیگو) اجازه ی رسیدن آنان را به پارلمان و دولت نمی دهد.

۲ ـ برهم قصد دارد روند سیاسی را به گونه تغییر دهد که به آمریکا اجازه ی تفکیک و تشتت احزاب بزرگ اسلامی را بدهد. چرا که این احزاب یک مانع آشکار سیاسی پیش روی تحقق خواسته های آمریکا شده است و به بخشی از پروژه ی جمهوری اسلامی ایران در منطقه مبدل گشته است. علاوه بر این که تغییرات قانون اساسی آسیبی به احزاب کردی نمی زند چرا که این احزاب بدون هیچ رقابتی بر اقلیم حاکمیت دارند.

۳ ـ وی خواستار بازگشت شخصیتهای شیعی آمریکای و حتی بعثیان از طریق قانون انتخابات فردی است. چرا که آمریکا در صدد گرفتن قدرت از شیعیان نیست چرا که میزان خطر رویارویی با مرجعیت را می داند، لذا می خواهد قدرت و حکومت را از دست احزاب اسلامی خارج کند و در این زمینه تظاهرات و اعتراضات مردمی را بهانه کرده است.

۴ ـ برهم می خواهد استقلال و توسعه ی مساحت اقلیم را از طریق تغییر معیارهای انتخابات مورد حمایت قرار دهد. با مبدل شدن بخشها به عنوان معیار انتخاباتی؛ برهم سیطره بر بخشهای زیادی در مناطق مورد اختلاف را تضمین می کند. بخشهایی که پس از سال ۲۰۰۳ تشکیل گردید. به این وسیله برهم می تواند مرزهای جغرافیایی اقلیم را توسعه داده و از طریق انتخابات به آن رسمیت ببخشد. وی به این وسیله دستاورد مهمی را در این مرحله برای کردها محقق خواهد کرد. این موضوع در واقع بشخی از پروژه ی اسرائیلی نیز می باشد.

۵ ـ برهم می خواهد یک رهبر کردی باشد که با مسعود رقابت کند و نقش سیاسی مهمی را در عراق و اقلیم ایفا نماید و این از طریق دستاوردهایی که در مدت ریاست خود برای کردها محقق می کند امکان پذیر می باشد.

۶ ـ برهم احساس می کند که سرنوشتش به آمریکا مرتبط است و به عنوان یک بازیگر مهم در صحنه می تواند آینده ی حضور خود را در دوره های بعدی حکومت عراق تضمین نماید. یا این که می تواند حزبی جایگزین حزب اتحاد میهنی کردستان داشته باشد. چرا که این حزب در مسیر نابودی است و احزاب جدید در اقلیم به ویژه اربیل در حال شکل گیری می باشند.

۷ ـ با توجه به اظهارات برهم در مورد فساد و ضعف اداری و با توجه به مصاحبه هایی که از وی بازگو می شود ایشان به آینده ی شیعیان عراق در حکومت امیدی ندارد و بر این باور است که شیعیان ضعیف بوده و حکومت شیعی باید از طبقه ی اسلامی به طبقه ی لیبرال منتقل گردد.

۸ ـ برهم مدعی دفاع از شیعیان طبق عملکرد آقای سیستانی است که برهم قصد کرده حکومت را به طبقه ی لیبرال و مدنی منتقل کند. لذا او معتقد نیست که مخالف منافع شیعه است چرا که خطبه های مرجعیت و موضع گیریهای آقای سیستانی را  پوشش شرعی مناسب خود می داند برای وی حرکت به سمت قانون انتخابات فردی را شروع کرده است.

۹ ـ برهم معتقد است که متغیرهایی در صحنه ی سیاسی وجود دارد و خروج تظاهرات آن هم از میان طبقه ی شیعه و تحرک آمریکائیان علیه احزاب اسلامی و ناکارآمدی آنان در اداره ی کشور عواملی است که می تواند تصویر یک راه حل حقیقی را در ذهن او رسم کند که اول آن اتخاذ تصمیماتی در راستای تغییر قانون انتخابات می باشد که رضایت آمریکا و منافع کردها را محقق نماید. برهم می تواند از موقعیت فعلی خود در کسب جایگاه مهمی در اقلیم استفاده کند.

۱۰ ـ برهم سعی می کند اوضاع سیاسی اقلیم کردستان را تغییر داده نقش مسعود را در آینده کم رنگ تر نماید. وی به خوبی می داند که خاندان بارزانی پس از مسعود متلاشی می شود و به این ترتیب وی به شخص اول اقلیم مبدل خواهد شد. برهم از این طریق قصد دارد برای مرحله ی دموکراسی در اقلیم و نظامی سیاسی با مرکزیت وی زمینه سازی کند. در نتیجه بازسازی قانون عراق به ویژه در موضوع انتخابات فردی بازسازی قانون اقلیم نیز به شمار می آید چرا که این انتخابات به شخصیتهای دموکرات و لیبرال اجازه ی پیروزی در انتخابات را به نفع سلیمانیه فراهم می کند.